آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Manhandle

ˈmænhændl ˈmænhændl

معنی manhandle | جمله با manhandle

verb - transitive

بدرفتاری کردن، باخشونت اداره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They manhandled their car out of the gutter.

آن‌ها با زور بازو اتومبیل خود را از جوی بیرون آوردند.

He claimed that the police had manhandled him.

او ادعا می‌کرد که پلیس نسبت به او با خشونت رفتار کرده‌است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد manhandle

  1. verb push

ارجاع به لغت manhandle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manhandle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manhandle

لغات نزدیک manhandle

پیشنهاد بهبود معانی