فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Declarative

dɪˈklærətɪv dɪˈklærətɪv

توضیحات:

همچنین می‌توان از declaratory به‌ جای declarative استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

اعلانی، اظهاری، اخباری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a declarative sentence

جمله‌ی اخباری

The teacher asked the students to write a declarative sentence as part of their grammar exercise.

معلم از دانش‌آموزان خواست به عنوان بخشی از تمرین دستور زبانشان یک جمله‌ی اخباری بنویسند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

declarative statement

بیانیه‌ی اظهاری

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد declarative

  1. adjective relating to the use of or having the nature of a declaration
    Synonyms:
    declaratory indicative asserting publicational heraldic
    Antonyms:
    interrogative
  1. noun a mood (grammatically unmarked) that represents the act or state as an objective fact
    Synonyms:
    indicative indicative-mood declarative mood common mood fact mood

ارجاع به لغت declarative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «declarative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/declarative

لغات نزدیک declarative

پیشنهاد بهبود معانی