فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Out Of Hand

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

idiom

خارج از کنترل، مهارنشدنی، غیرقابل کنترل، غیرقابل مهار

The project spiraled out of hand due to poor management.

این پروژه به‌دلیل مدیریت ضعیف از کنترل خارج شد.

Once the argument started, it was clear things were getting out of hand.

وقتی مشاجره شروع شد، مشخص بود که اوضاع غیرقابل مهار می‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The party got out of hand when uninvited guests showed up.

با حضور مهمانان ناخوانده، مهمانی از کنترل خارج شد.

idiom

بدون فکر و تأمل، بی‌درنگ، بلافاصله، بدون معطلی، فوراً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He reacted out of hand and made a mistake.

او بدون فکر و تأمل واکنش نشان داد و مرتکب اشتباه شد.

She made a decision out of hand that turned out to be wrong.

او بی‌درنگ تصمیمی گرفت که در نهایت معلوم شد اشتباه بوده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد out of hand

  1. idiom not under control
  1. idiom without taking time to think or discuss

ارجاع به لغت out of hand

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «out of hand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/out-of-hand

لغات نزدیک out of hand

پیشنهاد بهبود معانی