خارج از کنترل، مهارنشدنی، غیرقابل کنترل، غیرقابل مهار
The project spiraled out of hand due to poor management.
این پروژه بهدلیل مدیریت ضعیف از کنترل خارج شد.
Once the argument started, it was clear things were getting out of hand.
وقتی مشاجره شروع شد، مشخص بود که اوضاع غیرقابل مهار میشود.
The party got out of hand when uninvited guests showed up.
با حضور مهمانان ناخوانده، مهمانی از کنترل خارج شد.
بدون فکر و تأمل، بیدرنگ، بلافاصله، بدون معطلی، فوراً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He reacted out of hand and made a mistake.
او بدون فکر و تأمل واکنش نشان داد و مرتکب اشتباه شد.
She made a decision out of hand that turned out to be wrong.
او بیدرنگ تصمیمی گرفت که در نهایت معلوم شد اشتباه بوده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «out of hand» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/out-of-hand