انگلیسی بریتانیایی اتومبیل روباز سبک (بدون درب و پنجره)
My neighbor's runabout is perfect for commuting to work in the city.
اتومبیل روباز همسایهام برای رفتن به محل کار در شهر عالی است.
The vintage runabout parked outside the café caught everyone's attention.
اتومبیل روباز قدیمی پارکشده در بیرون کافه توجه همه را به خود جلب کرد.
انگلیسی آمریکایی قایق موتوری (کوچک و سریع)، لنج
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We decided to rent a runabout for the weekend and explore the nearby islands.
تصمیم گرفتیم برای تعطیلات آخرهفته یک قایق موتوری کرایه کنیم و جزایر نزدیک را بگردیم.
We hopped into the runabout and set off for an exhilarating day.
ما روی قایق موتوری رفتیم و برای یک روز هیجانانگیز راه افتادیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «runabout» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/runabout