فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Runabout

ˈrʌnəbaʊt ˈrʌnəbaʊt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

انگلیسی بریتانیایی اتومبیل روباز سبک (بدون درب و پنجره)

My neighbor's runabout is perfect for commuting to work in the city.

اتومبیل روباز همسایه‌ام برای رفتن به محل کار در شهر عالی است.

The vintage runabout parked outside the café caught everyone's attention.

اتومبیل روباز قدیمی پارک‌شده در بیرون کافه توجه همه را به خود جلب کرد.

noun countable

انگلیسی آمریکایی قایق موتوری (کوچک و سریع)، لنج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

We decided to rent a runabout for the weekend and explore the nearby islands.

تصمیم گرفتیم برای تعطیلات آخرهفته یک قایق موتوری کرایه کنیم و جزایر نزدیک را بگردیم.

We hopped into the runabout and set off for an exhilarating day.

ما روی قایق موتوری رفتیم و برای یک روز هیجان‌انگیز راه افتادیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد runabout

  1. noun an open automobile having a front seat and a rumble seat
    Synonyms:
    roadster two-seater

ارجاع به لغت runabout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «runabout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/runabout

لغات نزدیک runabout

پیشنهاد بهبود معانی