گذشتهی ساده:
dicedشکل سوم:
dicedسومشخص مفرد:
dicesوجه وصفی حال:
dicingشکل جمع:
diceدر معنای اول در انگلیسی آمریکایی همچنین میتوان از die بهجای dice استفاده کرد.
تاس (مکعبی کوچک با اعداد متفاوت در هر وجه که در انواع بازیهای شانسی کاربرد دارد)
Let's roll the dice.
بیا تاس بیندازیم.
Borna picked up the dice and shook them in his hands.
برنا تاسها را برداشت و در دستانش تکان داد.
Each player took turns throwing the dice to determine their moves.
هر بازیکن به نوبت تاس میانداخت تا حرکات خود را مشخص کند.
بازی تاسی (هرنوع بازی شانسی که با تاس انجام میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our friend introduced us to a new dice game.
دوستمان بازی تاسی جدیدی را به ما معرفی کرد.
We decided to pass our time with a fun dice game.
تصمیم گرفتیم زمانمان را با بازی تاسی سرگرمکنندهای بگذرانیم.
مکعب، نگین (قطعهای مکعبی و کوچک از هر چیزی)
Cut the onions into small dice.
پیازها را به قطعات مکعبی کوچک خرد کنید.
How to make potato dice?
چگونه سیبزمینی را به شکل نگینی خرد کنیم؟
غذا و آشپزی نگینی کردن، نگینی خرد کردن، قطعهقطعه کردن (خرد کردن مواد غذایی به مکعبهای کوچک)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
The chef instructed us to dice the bell peppers.
سرآشپز به ما دستور داد که فلفلدلمهایها را نگینی کنیم.
He will dice the tomatoes before adding them to the salad.
او قبلاز اضافه کردن گوجهفرنگیها به سالاد آنها را بهصورت نگینی خرد خواهد کرد.
باختن، اموال خود را به باد دادن (در قمار با تاس)
He diced all his money away.
او تمام پولش را در قمار به باد داد.
Be careful not to dice your money!
مراقب باش که پولت را با قمار به باد ندهی!
خود را به خطر انداختن، با جان خود بازی کردن
1- تاس تقلبی به کار بردن 2- کلاه سر کسی رفتن یا گذاشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dice