فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Playwright

ˈpleɪraɪt ˈpleɪraɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

سینما و تئاتر نمایش‌نامه‌نویس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The acclaimed playwright received numerous awards for his latest drama.

نمایش‌نامه‌نویس تحسین‌شده برای آخرین نمایش‌نامه‌ی خود جوایز متعددی دریافت کرد.

This festival showcases new works by emerging playwrights.

این جشنواره آثار جدیدی از نمایش‌نامه‌نویسان نوظهور را به نمایش می‌گذارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I'm looking forward to reading more plays by this promising young playwright.

من مشتاقانه منتظر خواندن نمایش‌نامه‌های بیشتری از این نمایش‌نامه‌نویس جوان آینده‌دار هستم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد playwright

  1. noun someone who writes plays for the TV, radio, or theater
    Synonyms:
    writer author scripter dramatist scenarist librettist dramaturge dramaturgist tragedian

ارجاع به لغت playwright

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «playwright» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/playwright

لغات نزدیک playwright

پیشنهاد بهبود معانی