آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Scribe

    skraɪb skraɪb

    گذشته‌ی ساده:

    scribed

    شکل سوم:

    scribed

    سوم‌شخص مفرد:

    scribes

    وجه وصفی حال:

    scribing

    شکل جمع:

    scribes

    معنی scribe | جمله با scribe

    noun countable

    کاتب، ناسخ (پیش از اختراع صنعت چاپ)

    In medieval times, scribes played a crucial role in recording important historical records.

    در دوران قرون وسطی، کاتبان نقش مهمی در ثبت اسناد مهم تاریخی داشتند.

    The scribe worked long hours in the scriptorium.

    ناسخ ساعات متمادی در کتابت‌خانه کار کرد.

    noun countable

    معلم احکام دینی (کتاب مقدس)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The scribe's knowledge and understanding of religious law were sought after by those seeking spiritual guidance.

    دانش و درک معلم احکام دینی از قوانین دینی مورد توجه کسانی بود که به دنبال راهنمایی مذهبی بودند.

    The scribe's expertise in religious law made him a respected figure in the community.

    تخصص معلم احکام دینی در قوانین دینی او را به شخصیتی مورد احترام در جامعه تبدیل کرد.

    verb - intransitive

    کتابت کردن، نوشتن

    The historian spent years scribing the details of the ancient civilization onto papyrus scrolls.

    این مورخ چندین سال را صرف نوشتن جزئیات تمدن باستانی روی طومارهای پاپیروس کرد.

    In ancient times, it was common for individuals to scribe important information onto clay tablets.

    در زمان‌های قدیم، نوشتن اطلاعات مهم روی لوح‌های گلی رایج بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد scribe

    1. noun one who transcribes professionally
      Synonyms:
      secretary clerk writer copier copyist transcriber penman reporter journalist editor author amanuensis scrivener keeper of accounts scribbler
    1. verb to form letters, characters, or words on a surface with an instrument
      Synonyms:
      write indite inscribe engross
    1. noun a writer
      Synonyms:
      reporter correspondent penman Augustin Eugene Scribe
    1. noun a sharp-pointed awl for marking wood or metal to be cut
      Synonyms:
      scriber scratch awl

    سوال‌های رایج scribe

    گذشته‌ی ساده scribe چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده scribe در زبان انگلیسی scribed است.

    شکل سوم scribe چی میشه؟

    شکل سوم scribe در زبان انگلیسی scribed است.

    شکل جمع scribe چی میشه؟

    شکل جمع scribe در زبان انگلیسی scribes است.

    وجه وصفی حال scribe چی میشه؟

    وجه وصفی حال scribe در زبان انگلیسی scribing است.

    سوم‌شخص مفرد scribe چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد scribe در زبان انگلیسی scribes است.

    ارجاع به لغت scribe

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «scribe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scribe

    لغات نزدیک scribe

    • - scribble
    • - scribbler
    • - scribe
    • - scriber
    • - scrieve
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.