Indite

ˌɪnˈdaɪt ɪnˈdaɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    indited
  • شکل سوم:

    indited
  • سوم‌شخص مفرد:

    indites
  • وجه وصفی حال:

    inditing

معنی

verb - transitive
انشا کردن، ساختن، درست کردن، تصنیف کردن، نوشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indite

  1. verb To form letters, characters, or words on a surface with an instrument
    Synonyms: engross, inscribe, scribe, write
  2. verb To form by artistic effort
    Synonyms: compose, write, pen, create, dictate, produce

ارجاع به لغت indite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indite

لغات نزدیک indite

پیشنهاد بهبود معانی