Production Designer

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun
    سینما و تئاتر طراح تولید (مسئول زیبایی‌شناسی و جنبه‌های بصری فیلم)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The production designer carefully chose the colors and textures for the scene.
    - طراح تولید با‌دقت رنگ‌ها و بافت‌ها را برای صحنه انتخاب می‌کرد.
    - As a production designer, she transformed the director's vision into reality.
    - او به‌عنوان یک طراح تولید، بینش کارگردان را به واقعیت تبدیل کرد.
    - Hiring a skilled production designer is crucial for creating a successful and visually appealing project.
    - استخدام یک طراح تولید ماهر برای خلق یک پروژه‌ی موفق و چشم‌نواز حائز اهمیت بسیاری است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد production designer

    1. noun a person who decides the visual concept of a film, stage, TV show or performance and makes it look authentic

    ارجاع به لغت production designer

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «production designer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/production-designer

    لغات نزدیک production designer

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند