فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    Pulley

    ˈpʊli ˈpʊli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    • noun
      قرقره
    • noun
      قرقره، چرخ چه، چرخک
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد pulley

    1. noun A simple machine consisting of a wheel with a groove in which a rope can run to change the direction or point of application of a force applied to the rope
      Synonyms: block, sheave, lift, lifter, machine, crowbar, pulley-block, crow, ring, pry, wheel

    ارجاع به لغت pulley

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pulley» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pulley

    لغات نزدیک pulley

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری