امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Caster

ˈkæstər ˈkɑːstə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

در انگلیسی بریتانیایی به‌جای caster از castor استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی آمریکایی (زیرِ مبل، میز، یخچال و غیره) چرخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The office desk had hidden casters for easy mobility.
- میز اداری چرخ‌های مخفی برای جابه‌جایی آسان داشت.
- The toy wagon was equipped with colorful plastic casters.
- گاری اسباب‌بازی مجهز به چرخ‌های پلاستیکی رنگارنگ بود.
noun countable
(شخص یا ابزار) افکندگر، پرتاب‌کننده، ریختگر، (شکر، نمک و غیره) (در ترکیب) -پاش
- a salt-caster
- نمک‌پاش
- The caster released the dice with a flick of her wrist.
- پرتاب‌کننده با تکان دادن مچ تاس را رها کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد caster

  1. noun A pivoting roller attached to the bottom of furniture or trucks or portable machines to make them movable
    Synonyms:
    castor

ارجاع به لغت caster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «caster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/caster

لغات نزدیک caster

پیشنهاد بهبود معانی