در انگلیسی بریتانیایی بهجای caster از castor استفاده میشود.
انگلیسی آمریکایی (زیرِ مبل، میز، یخچال و غیره) چرخ
The office desk had hidden casters for easy mobility.
میز اداری چرخهای مخفی برای جابهجایی آسان داشت.
The toy wagon was equipped with colorful plastic casters.
گاری اسباببازی مجهز به چرخهای پلاستیکی رنگارنگ بود.
(شخص یا ابزار) افکندگر، پرتابکننده، ریختگر، (شکر، نمک و غیره) (در ترکیب) -پاش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a salt-caster
نمکپاش
The caster released the dice with a flick of her wrist.
پرتابکننده با تکان دادن مچ تاس را رها کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «caster» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/caster