با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Caster

ˈkæstər ˈkæstər ˈkɑːstə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    (زیرِ مبل، میز، یخچال و غیره) چرخ
  • noun
    (شکر، نمک و غیره) (در ترکیب) -پاش
    • - a salt-castor
    • - نمک‌پاش
  • noun
    (گیاه) کرچک، بیدانجیر
    • - a castor bean
    • - دانه‌ی کوچک
  • noun
    (جانور) بیدستر، سگِ آبی، پوست بیدستر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد caster

  1. noun A pivoting roller attached to the bottom of furniture or trucks or portable machines to make them movable
    Synonyms: castor

ارجاع به لغت caster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «caster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/caster

لغات نزدیک caster

پیشنهاد بهبود معانی