با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Castor

ˈkæstər ˈkæstər ˈkɑːstə ˈkɑːstə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از alpha geminorum به‌ جای castor استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    (زیرِ مبل، میز، یخچال و غیره) چرخ
  • noun
    (شکر، نمک و غیره) (در ترکیب) -پاش
    • - a salt-castor
    • - نمک‌پاش
  • noun
    (گیاه) کرچک، بیدانجیر
    • - a castor bean
    • - دانه‌ی کوچک
  • noun
    (جانور) بیدستر، سگِ آبی، پوست بیدستر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد castor

  1. noun A pivoting roller attached to the bottom of furniture or trucks or portable machines to make them movable
    Synonyms: caster
  2. noun A multiple star with 6 components; second brightest in Gemini; close to Pollux
    Synonyms: alpha geminorum
  3. noun A hat made with the fur of a beaver (or similar material)
    Synonyms: beaver
  4. noun Type genus of the Castoridae: beavers
    Synonyms: genus Castor

ارجاع به لغت castor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «castor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/castor

لغات نزدیک castor

پیشنهاد بهبود معانی