آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ شهریور ۱۴۰۴

    Auditory

    ˈɒːdətɔːri ˈɔːdətri

    معنی auditory | جمله با auditory

    noun adjective

    مربوط به شنوایی یا سامعه، مربوط به ممیزی و حسابداری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    auditory nerve

    عصب شنوایی

    auditory canal

    مجرای سمعی، راهال شنوایی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    auditory association area

    پهنه‌ی هم‌باش شنوایی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد auditory

    1. adjective hearing
      Synonyms:
      sound audible acoustic aural auditive auricular otic audile

    سوال‌های رایج auditory

    معنی auditory به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «auditory» در فارسی به «شنیداری» یا «وابسته به شنوایی» ترجمه می‌شود.

    این واژه مستقیماً به موضوعات مرتبط با حس شنوایی و دریافت صدا اشاره دارد و در رشته‌های مختلف علمی، پزشکی، آموزشی و هنری کاربرد گسترده‌ای پیدا کرده است. هنگامی که گفته می‌شود چیزی «auditory» است، منظور آن است که با گوش، شنیدن یا فرآیندهای پردازش صدا در مغز در ارتباط است. برای مثال، در روان‌شناسی و علوم اعصاب، «auditory perception» به معنای ادراک شنیداری و چگونگی دریافت و تفسیر صداها توسط مغز به کار می‌رود.

    از منظر زیست‌شناسی و پزشکی، سیستم شنیداری انسان یکی از پیچیده‌ترین سامانه‌های بدن است. این سیستم شامل گوش بیرونی، میانی و درونی می‌شود که هر کدام نقش ویژه‌ای در انتقال و پردازش صدا دارند. گوش بیرونی وظیفه‌ی جمع‌آوری امواج صوتی را بر عهده دارد، گوش میانی با انتقال لرزش‌ها به گوش درونی عمل می‌کند و در نهایت، حلزون گوش و عصب شنوایی این ارتعاش‌ها را به سیگنال‌های عصبی تبدیل می‌کنند تا مغز بتواند آنها را درک کند. بنابراین، هر آنچه که به این فرآیند مرتبط باشد، در حوزه‌ی «auditory» جای می‌گیرد.

    در حوزه‌ی آموزش و یادگیری، سبک «auditory learning» یا «یادگیری شنیداری» جایگاه خاصی دارد. برخی افراد به دلیل ویژگی‌های شناختی، اطلاعات را بهتر از طریق شنیدن دریافت و ذخیره می‌کنند. این دسته از افراد معمولاً با گوش دادن به توضیحات، سخنرانی‌ها یا فایل‌های صوتی، سریع‌تر و مؤثرتر یاد می‌گیرند. در نتیجه، شناخت سبک یادگیری شنیداری به معلمان و مربیان کمک می‌کند تا روش‌های آموزشی خود را متناسب با نیازهای دانش‌آموزان طراحی کنند.

    در زمینه‌ی هنر، موسیقی بارزترین نمود مفهوم «auditory» است. موسیقی نه‌تنها نوعی تجربه‌ی شنیداری به شمار می‌رود، بلکه می‌تواند بر احساسات، حافظه و حتی سلامت روان تأثیر بگذارد. به همین دلیل است که بسیاری از پژوهش‌ها به بررسی اثرات «auditory stimulation» یا تحریک شنیداری پرداخته‌اند. نتایج نشان می‌دهد که صداها، چه به صورت موسیقی و چه در قالب صداهای طبیعی، می‌توانند بر آرامش، تمرکز یا هیجان افراد تأثیر عمیق بگذارند.

    از بعد علمی و فناورانه نیز «auditory» اهمیت فراوانی دارد. در طراحی هوش مصنوعی، فناوری‌های دستیار صوتی، دستگاه‌های کمک‌شنوایی یا حتی شبیه‌سازی‌های سه‌بعدی صدا، شناخت دقیق فرآیندهای شنیداری ضروری است. مهندسان صدا و محققان علوم رایانه به‌طور مداوم تلاش می‌کنند تا فناوری‌هایی ایجاد کنند که تجربه‌ی شنیداری انسان را بهبود بخشیده یا شبیه‌سازی کنند. مفهوم «auditory» یادآور این حقیقت است که شنیدن نه‌تنها یک فرآیند فیزیولوژیکی ساده، بلکه پلی میان صدا و معنا، احساس و ادراک است.

    ارجاع به لغت auditory

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «auditory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/auditory

    لغات نزدیک auditory

    • - auditor
    • - auditorium
    • - auditory
    • - audrey
    • - audubon
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.