فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Biopsy

ˈbaɪɑːpsi ˈbaɪɒpsi

گذشته‌ی ساده:

biopsied

شکل سوم:

biopsied

سوم‌شخص مفرد:

biopsies

وجه وصفی حال:

biopsying

شکل جمع:

biopsies

معنی

noun

زنده‌بینی، آزمایش میکروسکپی بافت زنده، بافت‌برداری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد biopsy

  1. noun
    Synonyms:
    urinalysis mammography serodiagnosis electrocardiography electromyography electroencephalography

ارجاع به لغت biopsy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «biopsy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/biopsy

لغات نزدیک biopsy

پیشنهاد بهبود معانی