شکل جمع:
experiencers(فرد) تجربهگر، تجربهکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The experiencer of the event shared their feelings with the group.
تجربهکنندهی این رویداد احساسات خود را با گروه در میان گذاشت.
As an experiencer of various cultures, she had many stories to tell.
بهعنوان تجربهگر فرهنگهای مختلف، داستانهای زیادی برای گفتن داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «experiencer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/experiencer