فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Foretaste

ˈfɔːrteɪst ˈfɔːteɪst

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

پیش‌چشی، آزمایش قبلی، پیش‌بینی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

That encounter was a foretaste of the bitter conflicts that lay ahead.

آن برخورد مقدمه‌ی کشمکش‌های تلخ آینده بود.

This snow is a foretaste of our cold winters.

این برف مقدمه‌ی زمستان سرد ما است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foretaste

  1. noun a limited or anticipatory experience
    Synonyms:
    sample taste forerunner preliminary experience presentiment

ارجاع به لغت foretaste

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foretaste» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foretaste

لغات نزدیک foretaste

پیشنهاد بهبود معانی