گذشتهی ساده:
predeterminedشکل سوم:
predeterminedسومشخص مفرد:
predeterminesوجه وصفی حال:
predeterminingقبلاً مقدر کردن، قبلاً تعیین کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is difficult to predetermine the problems that he will face.
از پیش تعیین کردن اشکالاتی که با آن مواجه خواهد شد مشکل است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «predetermine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/predetermine