از پیش مقرر کردن، تقدیر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was foreordained to die young.
مقدر شده بود که در جوانی بمیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «foreordain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foreordain