گذشتهی ساده:
derailedشکل سوم:
derailedسومشخص مفرد:
derailsوجه وصفی حال:
derailing(درمورد قطار) از خط خارج شدن، از خط خارج کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The train was derailed five kilometers out of Ghom.
قطار در پنج کیلومتری قم از خط خارج شد.
Their stubbornness led to the derailment of the peace negotiations.
سرسختی آنها منجر به بههم خوردن مذاکرات صلح شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «derail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/derail