آخرین به‌روزرسانی:

Derail

ˌdiːˈreɪl / / dɪ- ˌdiːˈreɪl / / dɪ-

گذشته‌ی ساده:

derailed

شکل سوم:

derailed

سوم‌شخص مفرد:

derails

وجه وصفی حال:

derailing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

(درمورد قطار) از خط خارج شدن، از خط خارج کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The train was derailed five kilometers out of Ghom.

قطار در پنج کیلومتری قم از خط خارج شد.

Their stubbornness led to the derailment of the peace negotiations.

سرسختی آن‌ها منجر به به‌هم خوردن مذاکرات صلح شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد derail

  1. verb go off the rails
    Synonyms:
    crash wreck thwart deflect hinder

سوال‌های رایج derail

گذشته‌ی ساده derail چی میشه؟

گذشته‌ی ساده derail در زبان انگلیسی derailed است.

شکل سوم derail چی میشه؟

شکل سوم derail در زبان انگلیسی derailed است.

وجه وصفی حال derail چی میشه؟

وجه وصفی حال derail در زبان انگلیسی derailing است.

سوم‌شخص مفرد derail چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد derail در زبان انگلیسی derails است.

ارجاع به لغت derail

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «derail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/derail

لغات نزدیک derail

پیشنهاد بهبود معانی