فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Deracinate

dɪˈræsʌˌneɪt dɪˈræsɪneɪt

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

قلع کردن، از ریشه در آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Hitler tried to deracinate the Jews from Europe.

هیتلر کوشید یهودیان را از اروپا ریشه‌کن کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deracinate

  1. verb pull up by or as if by the roots
    Synonyms:
    uproot root out extirpate

ارجاع به لغت deracinate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deracinate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deracinate

لغات نزدیک deracinate

پیشنهاد بهبود معانی