فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Work Through

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • phrasal verb
    کنار آمدن، حل و فصل کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد work through

  1. phrasal verb Deal with, resolve a problem (often emotional)

ارجاع به لغت work through

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «work through» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/work-through

لغات نزدیک work through

پیشنهاد بهبود معانی