گذشتهی ساده:
rarifiedشکل سوم:
rarifiedسومشخص مفرد:
rarifiesوجه وصفی حال:
rarifying( rarify ) رقیق کردن، منبسط کردن، تصفیه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the rarefied mountain air
هوای رقیق کوهستان
a rarefied sense of humor
شوخطبعی تهذیبشده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rarefy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rarefy