فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cone

koʊn kəʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    coned
  • شکل سوم:

    coned
  • سوم شخص مفرد:

    cones
  • وجه وصفی حال:

    coning
  • شکل جمع:

    cones

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    قیف (بستنی)، هرچیز مخروط‌مانند
    • - Cone-shaped hill
    • - تپه‌ی مخروط‌سان
    • - Ice cream cone
    • - قیف بستنی
  • noun countable
    گیاه‌شناسی جوز کلاغ، میوه‌ی کاج، هر تخم یا میوه‌ی مخروط‌سان، مخروط کاج، کوکنار
  • noun countable
    جانورشناسی (در شبکیه‌ی چشم بیشتر مهره‌داران) یاخته‌ی مخروطی (که نسبت به نور و رنگ حساس است)
  • noun countable
    (در میکروفن و غیره) دیافراگم
  • verb - transitive countable
    مخروطی‌شکل کردن، مخروط‌سان کردن، برش مخروطی دادن به
  • noun countable
    (راهنمایی و رانندگی) میله‌ی مخروط‌سان، مخروطه (پلاستیکی یا فلزی و حمل‌شدنی که برای هدایت رانندگان در امتداد مسیر و غیره قرار می‌دهند)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cone

  1. noun circular-shaped object with pointed end
    Synonyms: conoid, pyramid, raceme, strobile, strobiloid

Phrasal verbs

  • cone off

    (مسیررا) با مخروط مشخص کردن

ارجاع به لغت cone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cone

لغات نزدیک cone

پیشنهاد بهبود معانی