شکل جمع:
exesهمسر سابق، شریک عاطفی سابق
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I saw my ex at the store yesterday.
دیروز شریک عاطفی سابقم را در فروشگاه دیدم.
His two exes have sued him.
دو همسر پیشینش علیه او به دادگاه شکایت بردهاند.
I don't like to talk about my ex.
دوست ندارم در مورد همسر سابقم صحبت کنم.
(-ex) سابق، پیشین، قدیمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My ex-husband moved to another country.
همسر سابقم به کشور دیگری نقلمکان کرد.
I met an ex-employee of the company at the event.
در این رویداد با کارمند سابق شرکت ملاقات کردم.
The ex-president was honored for his contributions to the country's development.
رئیسجمهور پیشین بهخاطر کمکهایش به توسعهی کشور مورد تقدیر قرار گرفت.
بی، بدون، از، در
ex interest
بدون (احتساب) بهره
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ex» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ex