گذشتهی ساده:
previewedشکل سوم:
previewedسومشخص مفرد:
previewsوجه وصفی حال:
previewingشکل جمع:
previews( prevue =) پیشدید، پیشنمایش، اطلاع قبلی، پیشچشی
a preview of our coming attractions
پیشنمای برنامههای آیندهی ما
پیش دید کردن، پیش نمایش کردن، قبلا رویت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Art critics previewed the show and liked it.
هنرسنجان نمایش را قبل از اجرا دیدند و پسندیدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «preview» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preview