فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Preview

ˈpriːvjuː ˈpriːvjuː

گذشته‌ی ساده:

previewed

شکل سوم:

previewed

سوم‌شخص مفرد:

previews

وجه وصفی حال:

previewing

شکل جمع:

previews

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

( prevue =) پیش‌دید، پیش‌نمایش، اطلاع قبلی، پیش‌چشی

a preview of our coming attractions

پیش‌نمای برنامه‌های آینده‌ی ما

verb - transitive

پیش دید کردن، پیش نمایش کردن، قبلا رویت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Art critics previewed the show and liked it.

هنرسنجان نمایش را قبل از اجرا دیدند و پسندیدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد preview

  1. noun preliminary showing
    Synonyms:
    show viewing examination survey research preliminary study sneak peek sneak
    Antonyms:
    criticism

لغات هم‌خانواده preview

ارجاع به لغت preview

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preview» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preview

لغات نزدیک preview

پیشنهاد بهبود معانی