گذشتهی ساده:
antedشکل سوم:
antedسومشخص مفرد:
antesوجه وصفی حال:
anteingشکل جمع:
antesشرط اولیه، پول ورودی (مقدار پولی اولیهای که هر شخص برای شرکت در شرطبندی میپردازد)
He raised the ante to scare off the weaker players.
او شرط اولیه را بالا برد تا بازیکنان ضعیفتر را بترساند.
Each player put in a $10 ante before the round began.
هر بازیکن ۱۰ دلار ورودی برای شروع دور بازی پرداخت.
(-ante) پیش، قبل از، در جلو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She attended regular antenatal checkups to ensure her baby’s health.
او بهطور منظم در معاینات پیشاز زایمان شرکت میکرد تا از سلامت نوزادش مطمئن شود.
Historical documents show that the local civilization antedates the empire by centuries.
اسناد تاریخی نشان میدهند که تمدن محلی چند قرن قبلاز آن امپراتوری وجود داشته است.
پرداختن، هزینه دادن، مبلغی را دادن، پول را روی میز گذاشتن (در بازیها)
If you want to be part of this investment, you’ll need to ante up your share.
اگر میخواهی بخشی از این سرمایهگذاری باشی، باید سهمت را پرداخت کنی.
Each player had to ante five dollars to join the poker game.
هر بازیکن مجبور بود پنج دلار پول روی میز بگذارد تا وارد بازی پوکر شود.
(عامیانه) پرداختن، سهم خود را دادن، دانگ دادن
1- (پوکر) توپ زدن 2- (مذاکرات یا دعویها) بر خواستههای خود افزودن، ادعای خود را زیادتر کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ante» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ante