فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ambidextrous

ˌæmbɪˈdekstrəs ˌæmbɪˈdekstrəs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

دودست، یکسان‌دست، قادر به استفاده از هر دودست

She is ambidextrous, easily switching hands while writing.

او قادر به استفاده از هر دودست است و به‌راحتی هنگام نوشتن دست عوض می‌کند.

Being ambidextrous helped him excel in various sports.

یکسان‌دست بودن به او کمک کرد تا در ورزش‌های مختلف به برتری برسد.

adjective

(در چند زمینه) چیره‌دست، ماهر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Sadi was ambidextrous both in prose and poetry.

سعدی هم در نثر و هم در نظم چیره‌دست بود.

Her ambidextrous nature makes her an exceptional surgeon.

طبیعت ماهرش از او یک جراح استثنایی می‌سازد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ambidextrous

  1. adjective not being what one purports to be
    Synonyms:
    insincere deceitful dishonest two-faced deceptive duplicitous double-dealing disingenuous double-tongued janus-faced mala fide double-faced two-level two-story left-handed ambidextral conduplicate
    Antonyms:
    right-handed left-handed

ارجاع به لغت ambidextrous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ambidextrous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ambidextrous

لغات نزدیک ambidextrous

پیشنهاد بهبود معانی