امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Left-handed

leftˈhændɪd leftˈhændɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
چپ‌دست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Two of my children are left-handed.
- دو تا از فرزندان من چپ‌دست هستند.
- The left-handed pianist performed a beautiful piece.
- پیانیست چپ‌دست قطعه‌ی زیبایی را اجرا کرد.
adjective adverb
با دست چپ
- He writes left-handed.
- او با دست چپ می‌نویسد.
- He skillfully played the guitar left-handed.
- او گیتار را با دست چپ ماهرانه می‌نواخت.
- a left-handed shot
- ضربه‌ای با دست چپ
adjective
مخصوص آدم‌های چپ‌دست
- left-handed scissors
- قیچی افراد چپ‌دست
- It was a pleasant surprise to find a left-handed computer mouse at the store.
- پیدا کردن ماوس مخصوص آدم‌های چپ‌دست در فروشگاه شگفت‌انگیز بود.
adjective
دست‌وپاچلفتی، ناشی، ناشیانه (عمل)
- the left-handed attempt to fix the leaky faucet
- تلاش ناشیانه برای درست کردن شیر دارای نشتی
- The left-handed waiter spilled a tray of drinks.
- پیشخدمت دست‌وپاچلفتی سینی نوشیدنی‌ها را ریخت.
adjective
دوپهلو، کنایه‌آمیز، آبکی (به‌ویژه در مورد تعریف و تمجید)
- her left-handed apology
- عذرخواهی کنایه‌آمیز او
- The politician's left-handed compliments were thinly veiled attempts to undermine his opponent's credibility.
- تعریف و تمجیدهای آبکی این سیاست‌مدار، تلاش‌های پنهانی ظریف او برای تضعیف اعتبار رقیبش بود.
adjective
راست به چپ، چپ‌گرد (در جهت خلاف عقربه‌های ساعت)
- The left-handed rotation of the motor caused the gears to move in a counterclockwise direction.
- چرخش راست به چپ موتور باعث شد چرخ دنده‌ها در جهت خلاف عقربه‌های ساعت حرکت کنند.
- Some people find it difficult to use a left-handed can opener because they are used to turning it clockwise.
- برخی از افراد استفاده از قوطی بازکن چپ‌گرد را دشوار می‌دانند زیرا عادت دارند آن را در جهت عقربه‌های ساعت بچرخانند.
adjective
زیست‌شناسی شیمی چپ‌گرد (Lشکل)
- the left-handed isomer of the molecule
- ایزومر چپ‌گرد مولکول
- The left-handed spiral structure of the DNA molecule is essential for its replication process.
- ساختار مارپیچی چپ‌گرد مولکول DNA برای فرایند همانندسازی آن ضروری است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد left-handed

  1. adjective Not being what one purports to be
    Synonyms: awkward, clumsy, insincere, gauche, sinister, sinistral, ambidextrous, abusive, ambilevous, disingenuous, careless, backhanded, degrading, morganatic, butterfingered, dubious, insolent, bumbling, insulting, bungling, offensive, maladroit, mala fide, ham-fisted, ham-handed, southpaw, sinistrous, handless, heavy-handed
  2. adjective Clumsy
    Synonyms: levorotary, levorotatory
    Antonyms: sincere, dexterous, right-handed, ambidextrous

ارجاع به لغت left-handed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «left-handed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/left-handed

لغات نزدیک left-handed

پیشنهاد بهبود معانی