امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Right-handed

    raɪtˈhændɪd raɪtˈhændɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    adjective adverb
    راست دست (در برابر: چپ دست left-handed)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    adjective adverb
    انجام‌شونده با دست راست
    adjective adverb
    (ساخته‌شده) برای دست راست
    adjective adverb
    (پیچ و غیره) راست‌گرد، مطابق عقربه‌ی ساعت
    adjective adverb
    رجوع شود به: dextral
    adjective adverb
    با دست راست
    - to throw right-handed
    - با دست راست پرتاب کردن
    adjective adverb
    (درمورد چوگان‌زنی و غیره) متمایل به‌سوی راست
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد right-handed

    1. adjective Using or intended for the right hand
      Synonyms: dextrorotary, dextrorotatory
      Antonyms: ambidextrous, left-handed

    ارجاع به لغت right-handed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «right-handed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/right-handed

    لغات نزدیک right-handed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel