آخرین به‌روزرسانی:

Right-hand

ˈraɪthænd ˈraɪthænd

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective A2

به سوی راست

adjective

وابسته به راست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective

با دست راست

adjective

مقرب، نزدیک، مورد اطمینان

the president's right-hand man

مرد مورد اطمینان رئیس‌جمهور

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد right-hand

  1. noun the hand that is on the right side of the body
    Synonyms:
    right
  1. adjective intended for the right hand
    Synonyms:
    right

ارجاع به لغت right-hand

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «right-hand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/right-hand

لغات نزدیک right-hand

پیشنهاد بهبود معانی