فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Double-faced

ˈdʌbəlˌfeɪst ˈdʌbəlˌfeɪst

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

دورو، ریاکار (شخص)، ریاکارانه (رفتار و غیره)

A double-faced friend who used to talk behind my back.

دوست دورویی که پشت سر من بدگویی می‌کرد.

His double-faced nature became apparent.

ذات دوروی او آشکار شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

It's hard to trust someone who is constantly double-faced.

اعتماد کردن به کسی که مدام ریاکار است سخت است.

adjective

دوسر، دورو (چکش و غیره)، دوبرپوش (لباس و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The double-faced mirror allowed her to see both the front and back of her outfit.

آیینه‌ی دورو به او این امکان را می‌داد که هم جلو و هم پشت لباس خود را ببیند.

She wore a double-faced jacket.

ژاکت دوبرپوش به تن داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد double-faced

  1. adjective being or acting so as to conceal one's real intentions
    Synonyms:
    deceitful two-faced double-dealing double duplicitous double-tongued ambidextrous janus-faced

ارجاع به لغت double-faced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «double-faced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/double-faced

لغات نزدیک double-faced

پیشنهاد بهبود معانی