فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Setter

ˈset̬ər ˈsetə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

توله شکاری و پشمالوی بویی، آهنگساز، گذارنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

typesetter

حروفچین

Irish setter

سگ پرنده‌یاب ایرلندی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد setter

  1. noun one who sets written material into type
    Synonyms:
    typesetter compositor typographer

ارجاع به لغت setter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «setter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/setter

لغات نزدیک setter

پیشنهاد بهبود معانی