Engineering

ˌendʒɪˈnɪrɪŋ ˌendʒəˈnɪərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    engineered
  • شکل سوم:

    engineered
  • سوم‌شخص مفرد:

    engineers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B1
مهندسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- chemical engineering
- مهندسی شیمی
- computer engineering
- مهندسی کامپیوتر
- aeronautical engineering
- مهندسی هواپیما
- These airplanes have better engineering.
- این هواپیماها از نظر مهندسی بهتر ساخته شده‌اند.
- a masterpiece of engineering
- شاهکار مهندسی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد engineering

  1. noun the act of turning material to use
    Synonyms: construction, manufacturing, organization, organizing, building, arranging, constructing, implementing, authorizing, systematizing, systematization, handling
  2. noun the science of applying power to use
    Synonyms: design, planning, blueprinting, structure, structures, surveying, metallurgy, architecture, installations

ارجاع به لغت engineering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «engineering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/engineering

لغات نزدیک engineering

پیشنهاد بهبود معانی