۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Heft

heft heft

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

سنگین، ثقیل، بخش عمده، بلند کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He hefted his load on his shoulders.

او بار خود را بر دوش کشید.

He picked the stone up and hefted it.

او سنگ را برداشت و سنگینی آن را سنجید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heft

  1. verb lift or elevate
    Synonyms:
    heave heave up heft up
  1. noun the property of being large in mass
    Synonyms:
    massiveness heftiness ponderosity ponderousness

ارجاع به لغت heft

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heft» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heft

لغات نزدیک heft

پیشنهاد بهبود معانی