امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Quadrilateral

    ˌkwɑːdrəˈlæt̬ərl ˌkwɒdrəˈlætrəl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      quadrilaterals

    معنی

    noun adjective
    مربوط به چهار گوش، چهار گوش، چهار ضلعی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد quadrilateral

    1. Having four sides
      Synonyms: quadrangled, four-sided, quadrangular, tetragonal
    2. noun A four-sided polygon
      Synonyms: quadrangle, tetragon

    ارجاع به لغت quadrilateral

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «quadrilateral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quadrilateral

    لغات نزدیک quadrilateral

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel