شکل جمع:
lozengesهندسه لوزی، لوزیشکل
The building had a unique lozenge design that stood out in the cityscape.
این ساختمان طراحی لوزی بینظیری داشت که در منظرهی شهر جلوه داشت.
The kite soared high in the sky, its tail forming a lozenge.
بادبادک در آسمان اوج گرفت و دنبالهاش لوزیشکل شد.
داروسازی قرص مکیدنی، قرص
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I need to buy some lozenges for my sore throat.
برای گلودردم باید چند قرص مکیدنی بخرم.
The lozenge tasted like cherry.
طعم قرص مکیدنی شبیه به گیلاس بود.
الماس
The logo for the company featured a lozenge design.
لوگوی این شرکت دارای طرح الماس بود.
The jeweler crafted a beautiful lozenge pendant for the necklace.
جواهرساز یک آویز الماس زیبا برای گردنبند درست کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lozenge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lozenge