Directional

dəˈrekʃnəl / / daɪ- dəˈrekʃnəl / / daɪ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    وابسته به راهنمایی و هدایت (فکری و عملی)، هدایتی
    • - directional drilling
    • - حفاری سوی‌دار
    • - Directional lines showing wind and ocean currents.
    • - خط‌های جهت‌نما که جریان بادها و اقیانوس‌ها را نشان می‌دهند.
    • - directional antenna
    • - آنتن راستایی (که از جهت‌های ویژه‌ای بهتر رسانگری می‌کند)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد directional

  1. adjective Showing the way by conducting or leading; imposing direction on
    Synonyms: directing, directive, guiding
  2. adjective Relating to or indicating directions in space
    Antonyms: omnidirectional

ارجاع به لغت directional

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «directional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/directional

لغات نزدیک directional

پیشنهاد بهبود معانی