با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Applicator

ˈæpləkeɪt̬ər ˈæplɪkeɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    applicators

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    درخواست‌کننده، اعمال‌کننده
    • - The eyedrop and its applicator cost 100 tomans.
    • - قیمت قطره‌ی چشم و قطره چکان آن صد تومان است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد applicator

  1. noun A device for applying a substance
    Synonyms: applier

ارجاع به لغت applicator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «applicator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/applicator

لغات نزدیک applicator

پیشنهاد بهبود معانی