فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gavel

ˈɡævl ˈɡævl

معنی

noun

باج، خراج، ربا، بهره‌ی غیر‌مجاز، چکش چوبی حراج‌کنندگان یا رؤسای انجمن‌ها، چکش حراجی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gavel

  1. noun
    Synonyms:
    symbol of office tribute rent hammer mallet maul

ارجاع به لغت gavel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gavel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gavel

لغات نزدیک gavel

پیشنهاد بهبود معانی