آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Fiddle

    ˈfɪdl ˈfɪdl

    گذشته‌ی ساده:

    fiddled

    شکل سوم:

    fiddled

    سوم‌شخص مفرد:

    fiddles

    وجه وصفی حال:

    fiddling

    شکل جمع:

    fiddles

    معنی fiddle | جمله با fiddle

    noun

    ویولن، کمانچه

    the sound of a fiddle

    صدای ساز زهی

    He fiddled and the monkey danced.

    او ساز می‌زد و میمون می‌رقصید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Don't fiddle with your tie!

    با کراوات خودت ور نرو!

    He fiddled with the radio so much that it broke.

    آن‌قدر به رادیو ور رفت که خرابش کرد.

    He does nothing but fiddle around.

    او کاری جز ولگردی نمی‌کند.

    verb - intransitive

    ویولن زدن، زرزر کردن، کار بیهوده کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    verb - transitive

    اقتصاد حقه سوار کردن، کلاه‌برداری کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده
    noun

    اقتصاد کلاهبرداری

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fiddle

    1. verb mess with, tinker
      Synonyms:
      play mess touch handle feel fool interfere tamper monkey mess around tinker finger toy dabble fidget potter putter twiddle trifle puddle doodle

    Idioms

    be on the fiddle

    کلاه‌برداری‌کردن، حقه سوار کردن، دوز و کلک زدن

    fit as a fiddle

    صحیح و سالم. سرحال. سر و مر و گنده. سالم و سرحال

    play second fiddle (to)

    نقش ثانوی داشتن، در درجه ی دوم اهمیت بودن

    سوال‌های رایج fiddle

    گذشته‌ی ساده fiddle چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده fiddle در زبان انگلیسی fiddled است.

    شکل سوم fiddle چی میشه؟

    شکل سوم fiddle در زبان انگلیسی fiddled است.

    شکل جمع fiddle چی میشه؟

    شکل جمع fiddle در زبان انگلیسی fiddles است.

    وجه وصفی حال fiddle چی میشه؟

    وجه وصفی حال fiddle در زبان انگلیسی fiddling است.

    سوم‌شخص مفرد fiddle چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد fiddle در زبان انگلیسی fiddles است.

    ارجاع به لغت fiddle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fiddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fiddle

    لغات نزدیک fiddle

    • - ficus
    • - fid
    • - fiddle
    • - fiddle away
    • - fiddle-bow
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.