آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Interfacial

معنی interfacial | جمله با interfacial

adjective

میان‌پهنه‌ای، میان‌رویه‌ای، هم‌کنشگاهی، هم‌کنشگرانه

adjective

(وابسته به زاویه‌ی میان دو سطح یک بلور یا جسم بلورین) هم‌رخگاهی، هم رخ گوشه‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective

لایه‌ای

interfacial tension

کشش میان رویه(ای)

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت interfacial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interfacial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interfacial

لغات نزدیک interfacial

پیشنهاد بهبود معانی