فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Aqua

ˈækwə ˈækwə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

رنگ سبزآبی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

مشاهده

His jet was aqua.

جت او سبزآبی بود.

Aqua is my favorite color.

سبزآبی رنگ موردعلاقه‌ی من است.

noun uncountable

انگلیسی بریتانیایی شیمی آب (در محصولات آرایشی)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The aqua in this moisturizer helps to hydrate and nourish the skin.

آب موجود در این مرطوب‌کننده به آبرسانی و تغذیه‌ی پوست کمک می‌کند.

I love the refreshing feeling of aqua on my skin.

من عاشق احساس طراوت آب روی پوستم هستم.

adjective

رنگ سبزآبی‌رنگ

an aqua ocean

اقیانوسی سبزآبی‌رنگ

You look good in aqua shirt.

شما با پیراهن سبزآبی‌رنگ خوب به نظر می‌رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aqua

  1. noun, adjective a shade of blue tinged with green
    Synonyms:
    greenish blue aquamarine turquoise teal china blue cobalt-blue peacock-blue prussian-blue nile-blue

ارجاع به لغت aqua

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aqua» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aqua

لغات نزدیک aqua

پیشنهاد بهبود معانی