فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Aquamarine

ˌækwəməˈriːn ˌækwəməˈriːn

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable uncountable

زمرد کبود، آکوامارین

She wore a stunning aquamarine necklace.

گردن‌بند زیبایی از جنس زمرد کبود به گردن داشت.

I gifted her a pair of elegant aquamarine earrings for her birthday.

.برای تولدش یک جفت گوشواره‌ی زیبای آکوامارین به او هدیه دادم

adjective noun uncountable

رنگ زمردی کبود

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The artist used various shades of aquamarine to create a serene ocean scene.

این هنرمند از رنگ‌های مختلف زمردی کبود برای خلق صحنه‌ای صاف از اقیانوس استفاده کرد.

She wore a stunning aquamarine dress to the party.

او در این مهمانی لباس زمردی کبود زیبایی پوشیده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aquamarine

  1. noun a shade of blue tinged with green
    Synonyms:
    aqua turquoise greenish blue cobalt-blue peacock-blue

ارجاع به لغت aquamarine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aquamarine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aquamarine

لغات نزدیک aquamarine

پیشنهاد بهبود معانی