فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Marketable
ˈmɑːr
ˈmɑːkətəbl
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
قابل‌فروش، قابل‌عرضه در بازار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
marketable securities
اوراق بهادار قابل خرید و فروش
Furcoats are not marketable in tropical areas.
در نواحی حاره‌ای پالتو خز خریدار ندارد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
the marketable value of old Tabriz rugs
ارزش خرید و فروش فرش‌های قدیمی تبریز
مترادف و متضاد marketable
-
adjective easily sold; in demandSynonyms:salable sellable merchantable commercial profitable wanted sought after hot in demand for sale selling good bankable vendible trafficable fit soundAntonyms:unmarketable
لغات هم‌خانواده marketable
-
adjectivemarketable
-
verb - intransitivemarket
ارجاع به لغت marketable
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «marketable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/marketable
لغات نزدیک marketable
- - market value
- - marketability
- - marketable
- - marketbasket
- - marketeer