Marketeer

    ˌmɑːrkəˈtɪr ˌmɑːkəˈtɪə
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    marketer هم نوشته می‌شود.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    بازاریاب، فروشنده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - Ben is a highly skilled marketeer.
    - بِن بازاریابی بسیار ماهر است.
    - software marketeers
    - فروشندگان نرم‌افزار
    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات هم‌خانواده marketeer

    ارجاع به لغت marketeer

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «marketeer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/marketeer

    لغات نزدیک marketeer

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند