گذشتهی ساده:
bankedشکل سوم:
bankedسومشخص مفرد:
banksبانکداری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His B.A. is in finance and banking.
لیسانس او در امور مالی و بانکداری است.
banking system
نظام بانکداری
I do my banking by telephone.
من معاملات بانکی خود را با تلفن انجام میدهم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «banking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/banking