فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mizzen

ˈmɪzn ˈmɪzn

توضیحات:

همچنین mizen نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار mizzen رایج است.

همچنین mizzenmast نیز گفته می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(دریانوردی) دکل کشتی

The captain ordered the crew to hoist the flag on the mizzenmast.

کاپیتان به خدمه دستور داد که پرچم را روی دکل کشتی به اهتزاز درآورند.

The sailors climbed up the mizzen to make repairs.

ملوانان برای تعمیر از دکل کشتی بالا رفتند.

noun countable

(دریانوردی) بادبان پاشنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The crew worked together to hoist the mizzen.

خدمه با هم کار کردند تا بادبان پاشنه را بلند کنند.

The mizzen was torn.

بادبان پاشنه پاره شد.

adjective

(دریانوردی) مربوط به دکل کشتی یا بادبان پاشنه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mizzen

  1. noun fore-and-aft sail set on the mizzenmast
    Synonyms:
    mizzenmast mizenmast mizen

ارجاع به لغت mizzen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mizzen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mizzen

لغات نزدیک mizzen

پیشنهاد بهبود معانی