امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mizzen

ˈmɪzn ˈmɪzn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین mizen نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار mizzen رایج است.

همچنین mizzenmast نیز گفته می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(دریانوردی) دکل کشتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The captain ordered the crew to hoist the flag on the mizzenmast.
- کاپیتان به خدمه دستور داد که پرچم را روی دکل کشتی به اهتزاز درآورند.
- The sailors climbed up the mizzen to make repairs.
- ملوانان برای تعمیر از دکل کشتی بالا رفتند.
noun countable
(دریانوردی) بادبان پاشنه
- The crew worked together to hoist the mizzen.
- خدمه با هم کار کردند تا بادبان پاشنه را بلند کنند.
- The mizzen was torn.
- بادبان پاشنه پاره شد.
adjective
(دریانوردی) مربوط به دکل کشتی یا بادبان پاشنه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mizzen

  1. noun Fore-and-aft sail set on the mizzenmast
    Synonyms:
    mizen mizzenmast mizenmast

ارجاع به لغت mizzen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mizzen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mizzen

لغات نزدیک mizzen

پیشنهاد بهبود معانی