افزایشدهنده، بهبوددهنده، تقویتکننده (کسی یا چیزی که برای تقویت یا بهبود کیفیت چیزی از آن استفاده میشود)
I added a sweetener and flavor enhancer to my coffee to make it taste better.
شیرینکننده و تقویتکنندهی طعم به قهوهام اضافه کردم تا طعم آن بهتر شود.
Some people find exercise to be a natural mood enhancer.
برخی افراد ورزش را تقویتکنندهی طبیعی خلقوخو میدانند.
(ژنتیک) افزاینده (توالی نوکلئوتیدیای که سرعت رونویسی ژنتیکی را با افزایش ترجیحی فعالیت نزدیکترین پروموتر روی همان مولکول DNA افزایش میدهد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Scientists are studying the function of the eukaryotic enhancer to better understand gene regulation.
دانشمندان در حال مطالعهی عملکرد افزایندهی یوکاریوتی برای درک بهتر تنظیم ژن هستند.
An enhancer doesn't need to be located near the transcription initiation site to affect transcription.
نیازی نیست که افزاینده در نزدیکی محل آغاز رونویسی قرار گیرد تا بر رونویسی تأثیر بگذارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enhancer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enhancer