آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ شهریور ۱۴۰۴

    On Call

    ɑn kɔl ɒn kɔːl

    معنی on call | جمله با on call

    idiom

    (پزشکان و غیره) کشیک، گوش‌به‌زنگ، آماده‌ی پاسخ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The doctor is always on call, ready to respond to emergencies at any time of day or night.

    پزشک همیشه گوش‌به‌زنگ و آماده است تا به تماس‌های اضطراری در هر موقع از روز یا شب پاسخ دهد.

    As a firefighter, he is constantly on call.

    او به عنوان یک آتش‌نشان دائماً گوش‌به‌زنگ است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد on call

    1. adjective ready to work
      Synonyms:
      available handy accessible prepared on-call at hand within reach on deck standing by on alert at one's disposal on the spot at one’s fingertip at one's beck and call night call

    سوال‌های رایج on call

    معنی on call به فارسی چی می‌شه؟

    عبارت “on call” در زبان فارسی به «کشیک»، «آماده‌ی پاسخ» یا «گوش‌به‌زنگ» ترجمه می‌شود.

    عبارت on call معمولاً برای اشاره به وضعیت فردی به کار می‌رود که آماده است در صورت نیاز یا درخواست فوری، خدمت کند یا وظیفه‌ای را انجام دهد. این عبارت بیشتر در محیط‌های کاری، پزشکی، خدمات اضطراری و مشاغلی که نیازمند پاسخ سریع هستند، کاربرد دارد. برای مثال، وقتی گفته می‌شود «The doctor is on call tonight»، منظور این است که «پزشک امشب در دسترس است و در صورت ضرورت باید آماده خدمت باشد».

    در محیط‌های کاری، on call به کارکنانی اشاره دارد که خارج از ساعات کاری رسمی نیز باید آماده پاسخگویی یا انجام وظایف باشند. این وضعیت معمولاً شامل پاسخ به تماس‌ها، حضور در محل کار یا انجام اقدامات فوری می‌شود. برای نمونه، مهندسین IT، پرستاران و تکنسین‌های خدمات اضطراری اغلب شیفت‌های on call دارند تا در مواقع بحرانی وارد عمل شوند. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی اهمیت انعطاف‌پذیری، مسئولیت‌پذیری و آمادگی در حرفه‌های خاص است.

    عبارت on call در مکالمات غیررسمی نیز کاربرد دارد و می‌تواند برای بیان آمادگی یا دسترس بودن در موقعیت‌های مختلف استفاده شود. برای مثال، «I’m on call if you need help with your project» یعنی «اگر برای پروژه‌ات نیاز به کمک داشتی، در دسترس هستم». این کاربرد حس حمایت، همکاری و مسئولیت‌پذیری فرد را منتقل می‌کند و به تقویت روابط حرفه‌ای و اجتماعی کمک می‌نماید.

    علاوه بر این، on call می‌تواند در نوشتار رسمی، ایمیل‌ها و گزارش‌های شغلی نیز به کار رود. استفاده از این عبارت باعث می‌شود که مخاطب از وضعیت آماده‌باش یا قابلیت پاسخگویی فرد مطلع شود و برنامه‌ریزی‌های مربوط به فعالیت‌ها و مسئولیت‌ها دقیق‌تر انجام گیرد.

    تسلط بر عبارت on call به زبان‌آموزان کمک می‌کند تا وضعیت‌های آمادگی و پاسخگویی را در محیط‌های کاری، حرفه‌ای و حتی اجتماعی به شکل صحیح و طبیعی بیان کنند. این عبارت کوتاه اما کاربردی، بخشی از واژگان مهم انگلیسی است و یادگیری درست آن باعث می‌شود مکالمات و متون حرفه‌ای شفاف‌تر و دقیق‌تر باشند.

    ارجاع به لغت on call

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «on call» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/on-call

    لغات نزدیک on call

    • - on behalf of
    • - on board
    • - on call
    • - on camera
    • - on cloud nine
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.