با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

On Call

ɑn kɔl ɒn kɔːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • idiom
    (پزشکان و غیره) کشیک، گوش‌به‌زنگ، آماده‌ی پاسخ
    • - The doctor is always on call, ready to respond to emergencies at any time of day or night.
    • - پزشک همیشه گوش‌به‌زنگ و آماده است تا به تماس‌های اضطراری در هر موقع از روز یا شب پاسخ دهد.
    • - As a firefighter, he is constantly on call.
    • - او به عنوان یک آتش‌نشان دائماً گوش‌به‌زنگ است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد on call

  1. adjective ready to work
    Synonyms: accessible, at hand, at one's beck and call, at one's disposal, at one’s fingertip, available, handy, night call, on alert, on deck, on the spot, on-call, prepared, standing by, within reach

ارجاع به لغت on call

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on call» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/on-call

لغات نزدیک on call

پیشنهاد بهبود معانی