Retentive

    rɪˈtentɪv rɪˈtentɪv
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    نگهدارنده، حافظ، ضبط‌کننده قابض

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - a retentive memory
    - حافظه‌ی قوی، یاد مانا
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد retentive

    1. adjective Good at remembering
      Synonyms: recollective, long, tenacious
      Antonyms: unretentive

    ارجاع به لغت retentive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «retentive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retentive

    لغات نزدیک retentive

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند